
مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. در این مقاله از علم بلاگ، به زندگینامه کامل مولانا محمد بلخی (مولوی) می پردازیم
زندگینامه مولوی : ولادت
زندگینامه مولوی : نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود، جلالالدین و گاهى (خداوندگار) و مولانا بوده و لقب مولوى در قرنهاى بعد از (نهم) براى وى به کار رفته است. وى در ۱۵ مهرماه ۵۸۶ ش برابر با ۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ق در بلخ ولادت یافت.
پدرش بهاءولد (648-543) ملقب به سلطانالعلماء، هم از رؤساى شریعت بود و هم از رؤساى طریقت. یکى از حوادث مهم زندگى وى، سفر مولوى و خانوادهاش و مقیم شدن در قونیه بود. در سال 617، سلطانالعلماء به همراه خانوادهاش از بلخ مهاجرت کردند. حکایت مشهورى که در طى این سفر روایت شده، این است که روزى عطار نیشابورى، مولوى را دید و درباره مولوى به پدرش گفت: (این فرزند را گرامى دار، زود باشد که از نفس گرم، آتش در سوختگان عالم زند).
در طول این سفر، آنها مدتى را در وخش و سمرقند گذرانیدند. سپس به حج رفتند و نیشابور را دیدند و به بغداد رسیدند. مدتى در حجاز ماندند و هنگام بازگشت از مکه، چندى نیز در شام بودند. چند سالى را نیز در لارنده به سر بردند که در همین شهر، جلالالدین، با گوهر خاتون، دختر شرفالدین لالا، ازدواج کرد. پس از آن بهاءولد به قونیه رفت و در همان جا وفات یافت.
مذهب مولوی
زندگینامه مولوی : مولوی مانند اجدادش سنی حنفی بود و در زمان تحصیل نیز فقه حنفی را آموخت؛ اما پس از سالها تحقیق و تدریس و رسیدن به اجتهاد، دیگر تعصبی به فقه حنفی نداشت و در هر مسئله، بر اساس استنباط و نظر اجتهادی خود که مطابق با موازین شرعی باشد، عمل میکرد؛ خواه مطابق فقه حنفی باشد یا شافعی یا امامیه. قاضی نورالله شوشتری، مولوی را به واسطه برخی اشعار در وصف امام علی(ع) و واقعه کربلا، شیعه میداند.
مولوی به مذاهب (ابراهیمی و غیره) از نگاه عرفانی مینگریست و اختلاف مذاهب را ناشی از اختلاف نظر و دیدگاه میدانست.
اساتید
زندگینامه مولوی : مولوى پس از فوت پدر، در سن 24 سالگى به تدریس و وعظ پرداخت و سپس، سید برهانالدین محقق ترمذى که از شاگردان و مریدان سلطانالعلماء بود، به قونیه آمد و مولوى شاگرد و مرید وى گشت و بر اثر این ارادت، با معارف و علوم عرفانى مأنوس شد و پس از آن نیز با سفر به حلب و دمشق، مطالعات خود را گسترش داد. گفته شده است که برهان محقق، پس از آنکه به تربیت مولوى پرداخت و او را کامل و تمام عیار دید، دست از تدریس برداشت و گوشهگیرى کرد و سرانجام در سال 638 درگذشت. زندگى مولوى از همین جا رنگى دیگر به خود گرفت.
استادى که مولوى از چشمه دانش او جرعهها نوشید، وفات یافت و مولوى پس از جستجوها و کند و کاوها، سرانجام خود را در میان متشرعان و فقیهان و دانشمندانى که به اندک جاه و مقام دنیا دل خوش کردهاند، تنها دید. بیراه نیست اگر بگویم در وجود مولوى آتشى براى دیدن شخصى شعله گرفت تا درون چند توى او را به او بشناساند و اگر بگویم او در انتظار عشقى به غایت بزرگ بود تا حقیقت بر او روشن شود، باز هم به خطا نرفتهام.
زندگینامه مولوی: مولانا و شمس
ملاقات مولانا با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری در سن ۳۸ سالگی مولانا، تاثیری عمیق بر زندگی او گذاشت. تا پیش از آن مولانا تلاشهای زیادی در جهت آموزش خود و شاگردانش در زمینه علوم عرفان و تصوف میکرد؛ اما شمس تبریزی دریچهای تازه در مقابل چشمان مولانا گشود.
از اولین دیدار شمس و مولانا روایتهای مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه در همه آنها مشترک به نظر میرسد، تاثیر کلام شمس تبریزی بر روح و جان مولانا است. مولانا تا پیش از آشنایی با شمس، تمام زمان عمرش را به مطالعه پرداخته بود. شمس تبریزی مولانا را به مکاشفه در خود وا داشت و مولانا به گفته خود دانست که هرچه هست، در خود او است.
شدت علاقه مولانا به شمس تبریزی و همنشینیهای طولانی با او، مریدان و علاقهمندان مولانا را خشمگین میکرد. شمس تبریزی زندگی متفاوتی با علمای زمان خود داشت و در نگاه عوام جامعه فردی خوشگذران و مشغول به امور دنیایی بود، به همین دلیل مریدان مولانا او را ساحر خطاب میکردند و هر زمان شمس را میآزردند. سرانجام شمس تبریزی از قونیه مهاجرت کرد و به دمشق رفت.
فراق شمس
مدت زمان همراهی مولانا و شمس با یکدیگر تنها ۱۶ ماه طول کشید و مولانا در فراق شمس بسیار متاثر و پریشان شد. وقتی مریدان و شاگردان مولانا تغییر احوال او را دیدند و همچنان مورد بی توجهی مولانا قرار گرفتند، از کرده خود پشیمان شدند و در محضر مولانا ابراز ندامت کردند. مولانا آنها را بخشید و پسر و ۲۰ تن از مریدانش را برای برگرداندن شمس به دمشق فرستاد.
شمس که ۱۵ ماه از سکونتش در دمشق میگذشت، دعوت مولانا را پذیرفت و به قونیه بازگشت؛ اما طولی نکشید که شرایط از قبل هم بدتر شد و این بار شمس برای همیشه قونیه را ترک کرد و اثری از خود باقی نگذاشت. مولانا در طول سالهای ۶۴۵ تا ۶۴۷ هجری، چهار بار به قصد یافتن شمس به دمشق سفر کرد و زمانهایی را در این شهر ماند؛ اما هرگز نشانی از شمس پیدا نکرد. در نهایت به قونیه برگشت و تا آخر عمرش در این شهر ماند.
«مثنوی معنوی» و «دیوان شمس» دو اثر برجسته و تاثیرگذار مولانا، پس از جدایی از شمس تبریزی به نظم در آمدند و مقایسه این آثار با کتاب مجالس سبعه که پیش از آشنایی مولانا با شمس تبریزی نوشته شده است، میتواند تاثیر تغییرات مولانا را پس از ملاقات با شمس مشخص کند. در ادبیات سرزمین ما مولانا و شمس، دست مایه خلق آثاری بینظیر در طول سالیان دراز بودهاند.
زندگینامه مولوی : وفات
مولوی، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادیالآخر ۶۷۲ق برابر با ۴ دی ۶۵۲ش در قونیه درگذشت.
زندگینامه مولوی : همسر
زندگینامه مولوی : مولوی در هجده سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام های سلطان ولد و علاءالدین محمد شد.
همسر دوم مولانا خاتون قونوی نام داشت و مولانا از او فرزندانی به نام های مظفرالدین امیر عالم و ملک خاتون داشت. همسر دوم مولانا 19 سال پس از وفات مولانا زنده بود.
فیلم و سریال
خبر ساخت فیلم زندگی مولانا و شمس توسط یک سینماگر آمریکایی در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شد و خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز اعلام کرد ترکیه در ساخت آن با هالیوود مشارکت میکند.
همچنین اپرای عروسکی مولوی در بهمن سال ۱۳۸۸ش در تالار فردوسی بنیاد رودکی تهران به کارگردانی و نویسندگی بهروز غریبپور به روی صحنه رفت. این نمایش بر اساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس نوشته شد که همراه با موسیقی و ردیفهای آوازی بود و بیش از ۱۰۰ عروسک ریسمانی در آن به کار گرفته شدند.
سال جهانی مولانا
یونسکو با پیشنهاد ترکیه، سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامیدهاست. خودِ سازمان یونسکو، یادبود هشتصدمین سالگرد تولد مولانا را در تاریخ ۶ سپتامبر سال ۲۰۰۷ برگزار کرد.
مولانا و جهان غرب
زندگینامه مولوی : مولانا در یک دهه گذشته بهسرعت در جهان غرب مشهور شد بهطوریکه ترجمه کتاب او در آمریکا به بزرگترین و پر فروشترین کتاب سال تبدیل شد. ترجمه کولمن بارکس در سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه در آمریکا فروش داشت
امامان(ع) در شعر مولوی
مولوی اشعاری در وصف امام علی(ع) سروده است. همچنین در برخی از اشعارش به واقعه کربلا اشاره میکند. نمونههایی از آن در پی میآید.
غدیر از نگاه مولوی
از علی آموز اخلاص عمل
این شعر درباره ماجرای مبارزه امام علی(ع) و عمرو بن عبدود است که چند بیت از آن در پی میآید:
از علی آموز اخلاص عمل | شیر حق را دان مطهر از دغل | |
در غزا بر پهلوانی دست یافت | زود شمشیری بر آورد و شتافت | |
او خدو انداخت در روی علی | افتخار هر نبی و هر وَلی | |
آن خدو زد بر رخی که روی ماه | سجده آرد پیش او در سجدهگاه |
روز عاشورا همه اهل حلب
این شعر درباره عزاداری شیعیان شهر حَلَب در روز عاشورا است که چند بیت ابتدایی آن عبارتند از:
اى رهنماى مؤمنان اللّه مولانا على
کجایید ای شهیدان خدایی
این شعر اشاره به شهدای کربلا دارد که چند بیت از آن چنین است:
روز عاشورا همه اهل حلب | باب انطاکیه اندر تا به شب | |
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم | ماتم آن خاندان دارد مقیم | |
ناله و نوحه کنند اندر بُکا | شیعه عاشورا برای کربلا | |
بشمرند آن ظلمها و امتحان | کز یزید و شمر دید آن خاندان | |
نعرههاشان میرود در ویل و وشت | پُر همیگردد همه صحرا و دشت |
آرامگاه مولانا کجاست؟
زندگینامه مولوی : آرامگاه و موزه مولانا در شهر قونیه و در میان استانهای آنکارا و آنتالیا واقع شده است. قونیه بزرگترین استان ترکیه به شمار میرود و بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. پدر مولانا به دعوت «علاءالدین کیقباد سلجوقی» به قونیه رفتند و بههمراه مولانا جلال الدین و خانوادهاش تا آخر عمر در این شهر زندگی کردند. مولانا و پدرش هر دو در همین شهر آرام گرفتند.
آرامگاه مولانا در شهر قونیه، در خانه محل سکونت مولانا در گذشته قرار دارد و در طول ایام سال و بهخصوص سالگرد تولد و درگذشت مولانا، مراسم مختلفی در این آرامگاه برگزار میشود. هر سال از تاریخ هفت تا ۱۷ دسامبر، بهمدت ۱۰ شب بزرگداشت مولانا را به مناسبت سالگرد درگذشت این عارف و شاعر برجسته برگزار میکنند. برگزاری جشن در این شبها با مناسکی خاص همراه است و در طول این مدت با اجرای نمایش متنوع و رقصهای گروهی سماع، بخشهای مختلف زندگی مولانا رابه تصویر میکشند.
امروزه در محل آرامگاه مولانا، موزهای نیز تاسیس کردهاند که در آن از آثار ارزشمندی مانند دستنوشتهها و قرآن خطی، دیوان حافظ، آلات موسیقی دوران رومی و آثار هنری دوره سلجوقیان نگهداری میشود. بخشی از این موزه را نیز به نگهداری از لباس، کلاه، تسبیح، جانماز و دیگر وسایل باقی مانده از دوران مولانا جلال الدین، اختصاص دادهاند. / کجارو
زندگینامه مولوی : آثار
آثار منظوم
مثنوی معنوی
مثنوی معنوی مهمترین اثر مولوی است. این مجموعه شعر دارای شش جلد است و بیست و هفت هزار بیت دارد. بسیاری، مثنوی معنوی را یکی از بزرگترین آثار شعر عرفانی میدانند.
من نمیگویم که آن عالیجناب | هست پیغمبر ولی دارد کتاب | |
مثنوی معنوی مولوی | هست قرآنی به لفظ پهلوی |
مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو این نی چون شکایت میکند /از جداییها حکایت میکند» آغاز میکند. در مقدمهٔ عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود مولانا است، این کتاب به تأکید «اصول دین» نامیده میشود
((به عربی: «هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»)). مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از ۵۰ سال داشت که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی نه از آن رو که از آثار قدیم ادبیات فارسی است؛ بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی.
زندگینامه مولوی : او خود گفتهاست: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است./ ویکی پدیا
دیوان شمس تبریزی
غزلیات و «دیوان شمس تبریزی» (یا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانی کسب کردهاند. درصد ناچیزی از این غزلیات به زبانهای یونانی و عربی و ترکی است و عمده غزلیات موجود در این دیوان به فارسی سروده شدهاند. به علاوه بیش از سی و پنج هزار بیت به فارسی، او حدود هزار بیت به عربی و کمتر از دویست بیت (اغلب به ملمع فارسی-ترکی یا فارسی-یوانی) به ترکی و یونانی (جمعاً کمتر از یک سوم از یک درصد اشعارش) در این دیوان دارد.
رباعیات
رباعیات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا در مطبعهٔ اختر (استانبول) به سال ۱۳۱۲ هجری قمری به طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یا ۳۳۱۸ بیت است که بعضی از آنها به شهادت قرائن از آن مولاناست و دربارهٔ قسمتی هم تردید قوی حاصل است و معلوم نیست که انتساب به وی درست باشد.
برای نمونه:
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود | جوینده عشق بیعدد خواهد بود | |
فردا که قیامت آشکارا گردد | هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود |
آثار منثور
فیه ما فیه
زندگینامه مولوی : این کتاب مجموعهٔ تقریرات هفتاد و یک گانهٔ مولاناست که در طول سی سال در مجالس فراهم آمدهاست. این سخنان را پسر او، سلطان ولد، یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده و بدینصورت درآوردهاست. نثر این کتاب درونمایهای از مطالب عرفانی دینی و اخلاقی دارد، ساده و روان است، سبکی محاورهای دارد و اصطلاحات پیچیده در آن دیده نمیشود. ترجمه انگلیسی کتاب نخستین بار به وسیلهٔ آرتور آربری با عنوان «گفتمانهای رومی» در سال ۱۹۷۲ منتشر شد.ترجمه دوم کتاب را ویلر تگستون، تحت عنوان «آیاتِ غیب: گفتمانهای جلالالدین رومی» در سال ۱۹۹۴ چاپ کرد.
مجالس سبعه
مجموعهٔ مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی است که به وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیان کردهاست. نسخهٔ خطی این کتاب در کتابخانهٔ سلیم آقا دراسگدار محفوظ و در تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸ میباشد. در این خطبهها رومی آیات قرآن و احادیث را تفسیر میکند. وی همچنین از اشعار سنائی، عطار و دیگر شاعران، من جمله آثار خود در این خطبهها استفاده میکند. همانطور که افلاکی روایت میکند، پس از شمس تبریزی، رومی به درخواست بزرگان، به ویژه صلاح الدین زرکوب، خطبهها را ایراد میکردهاست. این خطابهها به فارسی ساده است، اما نقل قولهای عربی و روایت او از تاریخ و احادیث، نشان از تبحر وی در علوم اسلامی دارد.
مکتوبات
(همچنین مشهور به مکتوبات) مجموعهٔ نامههای صد و پنجاه گانهٔ مولاناست به معاصرین خود و دو نسخهٔ آن در کتابخانهٔ دارالفنون استانبول موجود است. این نامهها به زبان فارسی تصنیف شدهاند و مخاطب آنها شاگردان، اعضای خانواده، دولتمردان و افراد صاحب نفوذ است. نامههای رومی نشان از اداره جامعهای از شاگردان که در اطراف وی گرد آمده بودند میدهد. بر خلاف سبک فارسی دو اثر منثور قبلی، نامهها به صورت آگاهانهای پیچیده و مطابق با سبک مکاتبه با نجیبان، دولتمردان و پادشاهان نوشته شدهاند.
1- مثنوی معنوی 2- فیه ما فیه 3- دیوان شمس 4- مکتوبات 5- مجالس سبعه
او از مذهب سنی حنفی بود اما با توجه به درجه اجتهاد، نگاهی فرا مذهبی به موضوعات داشت و شعر هایی در تمجید امام علی (ع) و امام حسین (ع) سروده است
آرامگاه مولانا مولوی در استان قونیه در ترکیه واقع شده است